|
اشتغال زنان، به صورتی که امروز در تعاریف ما جای گرفته، نقشهای اصلی و مهم او را تحتالشعاع قرار میدهد. به بیان دیگر، سبک زندگی اسلامیـایرانی نه فقط خانهداری را یک شغل بسیار مهم میداند، بلکه آن قدر برای نقشهای مادری و همسری زن ارزش قائل است که دیگر نقشهای وی را در سایهی این دو وظیفهی حساس تعریف میکند.
ا نگاهی به آمار و ارقام مشارکت اجتماعی زنان میتوان دریافت این مهم نیز همانند آمار قبولی دختران در دانشگاه سوار بر منحنی صعودی میتازد و زنان در عرصهی اشتغال نیز همچون تحصیل میروند تا از مردان پیشی بگیرند. با وجود این، اشتغال زنان یکی از مسائلی است که هنوز هم جای بحث دارد. از همین رو، همواره کار کردن زن در خارج از خانه، با توجه به ویژگیهای ذاتی و تأثیرگذار وی در خانواده و نقشهای بیبدیل مادری و همسری، با نگاههای منتقد همراه بوده است. از سوی دیگر، باید در نظر داشت مشارکت اجتماعی زن، به صورتی که امروز در تعاریف ما جای گرفته، نقشهای اصلی و مهمی را که سبک زندگی اسلامیـایرانی برای وی در نظر گرفته است تحتالشعاع قرار میدهد. به بیان دیگر، سبک زندگی اسلامیـایرانی نه فقط خانهداری را یک شغل بسیار مهم میداند، بلکه آن قدر برای نقشهای مادری و همسری زن ارزش قائل است که دیگر نقشهای وی را در سایهی این دو وظیفهی حساس تعریف میکند، زیرا این نقشها، بر خلاف دیگر وظایف تعریفشده در ساختار جامعه، هیچ جایگزینی ندارند.
جایگاه خانهداری در سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی
شاید در نخستین گام برای بررسی آثار و پیامدهای اشتغال زنان بر خانواده و جامعه باید مفهوم اشتغال را مورد بازبینی قرار داد. اشتغال از جمله مفاهیم بنیادین و کلیدی است که در هر فرهنگی معنایی متفاوت پیدا میکند. امروز در جامعهی ما نیز اشتغال اغلب به همان معنایی رایج در غرب به کار میرود؛ یعنی کار درآمدزا. در این فرهنگ، شاغل به کسی میگویند که در ازای کار، دستمزدی دریافت کند. اما شغل در فرهنگ اسلامی بر مفهوم «کار» تأکید دارد.
کار به معنای عام هر چیزی است که برایش انرژی صرف میشود؛ چه رسمی باشد چه غیررسمی، مزدبگیر باشد یا فی سبیلالله. بنابراین تعبیر کار خانگی، خانهداری، پرورش فرزند، فعالیت زنان روستایی در بخش کشاورزی و مواردی نظیر آن نیز به مفهوم کار است. در متون دینی نیز بر این معنا از کار تأکید شده است و همه مکلف به آن هستند.
از سوی دیگر، خانهداری حتی ارزش افزوده هم دارد. برای نمونه، اگر یک ماه هزینهی کارهایی را که خانم در خانه انجام میدهد را محاسبه کنید، ارزش کار آنها مشخص خواهد شد و مشاهده خواهید کرد که خانهداری زن علاوه بر سایر محسناتی که دارد از لحاظ اقتصاد فردی نیز مقرون به صرفه است و تأثیر زیادی بر اقتصاد جامعه دارد. برآورد شده است که کار منازل بین 25 تا 40 درصد ثروت ایجادشده در کشورهای صنعتی را در بر میگیرد.1
از هم پاشیدن ساختار خانواده، سپرده شدن کودکان به مهدهای کودک با تمام آسیبهایی که روانشناسان و جامعهشناسان برای آن برمیشمرند، آسیبهای روحی و جسمی و حتی تجرد قطعی و منفی شدن رشد جمعیت، دستاوردهای اشتغال زنان در غرب است و این موضوع اندیشمندان غربی را به کندوکاو و چارهجویی واداشته است.
علاوه بر این فرآیند مهم تربیتی، عاطفی، اخلاقی و... نیز بر حضور مؤثر زن در خانه مترتب است. پس میبینیم که خانهداری نه فقط شغل محسوب میشود، که در حلقههای اقتصادی جایگاه مهمی را هم به خود اختصاص میدهد.
بایدها و نبایدهای اشتغال زنان از نگاه رهبری
از نگاه رهبر معظم انقلاب نیز اشتغال بانوان بایدها و نبایدهایی دارد. آسیب نرسیدن به نقشهای اصیل زن، یعنی مادری و همسری، و بحث رعایت حریم محرم و نامحرم و پرهیز از اختلاط، شروط اساسی است که رهبر معظم انقلاب برای اشتغال بانوان جامعه برمیشمرند.2
بنا بر تأکید ایشان، نقشهای همسری و مادری، بر خلاف دیگر نقشهای تعریفشده در جامعه، بیبدیلاند و فقط زن میتواند از پس آن برآید.3 به تعبیر رهبر فرزانهی انقلاب، فرزندآوری و تربیت فرزند و باز کردن گره از تارهاى فوقالعاده ظریف عواطف کودک، تنها با سرانگشتان مادر امکانپذیر است تا کودک دچار عقدهی عاطفی نشود.4
از سوی دیگر، عدم رعایت حریمها میتواند نظام ارزشی و اخلاقی جامعه را به ورطهی نابودی بکشد. این اتفاق با سستی پایههای خانواده و بیاعتمادی شوهر آغاز میشود و با پوک کردن پایههای سلامت اخلاقی خانواده به جامعه نیز کشیده میشود. بر همین اساس، میتوان اثرگذاری اشتغال بانوان بر نقشهای مادری و همسری را مورد ارزیابی قرار داد.
پیامدهای فردی اشتغال زنان تحمیل فشارهای روحی و جسمی ناشی از تعدد نقشها: اشتغال نقشهایی غیر از نقش اصلی مادری و همسری به بانوان تحمیل میکند. این تنشها گاهی سبب تغییرات کلی در خلقوخوی زنان میشود؛ به گونهای که روحیهی لطیف و ظرافتهای زنانه گاهی به طور کلی تحت تأثیر قرار میگیرد و این مهم، هم بر رشد و تعالی فردی زن اثرگذار است و هم بر روابط خانوادگی وی.
تأخیر در ازدواج: تجرد قطعی یا تجرد تا سنین بالا امری است که در میان زنان شاغل بیشتر به چشم میخورد و استقلال مالی یکی از دلایل این پدیده است. این موضوع صرفنظر از تبعات فردی، منجر به کاهش نرخ رشد جمعیت در جامعه نیز میشود.
جابهجایی نقشها و اولویتها: زنان شاغل گاهی آنچنان در کار خود غرق میشوند که نقشها و اولویتهایشان تغییر میکند و این تغییرات بر ارزشها و انتظارهای فرد، تفکر و تصمیمگیریهای وی تأثیر میگذارد و به مرور زمان، مسائل کاری بر مسائل خانوادگی، همسر و فرزندان اولویت مییابد.
احساس گناه در مادران شاغل: مادران شاغل گاهی به علت نگرانی از عدم حضور در کنار فرزندشان احساس گناه میکنند که این احساس منجر به اضطراب و در نهایت، لطمه به کار و رابطهی مادر و کودک میشود و به صورت پرخاشگری، توجه بیش از اندازه به کودک و... بروز میکند.
افزایش اعتماد به نفس، احساس استقلال، خودباوری و کمک به اقتصاد خانواده از محاسنی است که برای اشتغال زنان برشمرده میشود، اما چالشهای بسیاری نیز در این مسیر وجود دارد؛ چالشهایی برای خود بانوان، فرزندان، خانواده و در نهایت جامعه.
پیامدهای خانوادگی اشتغال زنان
سستی کانون خانواده: از نظر «آنتونی پارسونز» پایگاه اجتماعی خانواده و حفظ امنیت و آسایش خانواده از طریق درآمد شغلی مرد است و نقش زن ایجاد و حفظ روابط عاطفی درون خانواده است. پارسونز این تقسیم را بهترین شکل برای حفظ وحدت خانوادگی میداند و تداخل هر نقش دیگری را سبب بر هم خوردن تعادل زندگی به حساب میآورد، زیرا به خصوص در حالت اشتغال زن، او تبدیل به رقیب شغلی شوهر خود میگردد و این رقابت زن و شوهر با یکدیگر سبب ناهماهنگی و نابسامانی خانواده میشود. به باور وی، نقشهای متعارف زن و مرد معادل و مکمل یکدیگر است.
سردی روابط با همسر: زن ویژگیهای روحی متفاوتی از مرد دارد. از همین رو، چالشهایی که در محیط کار به وجود میآید میتواند خستگیهای روحی و جسمی را برای وی به وجود آورد و این خستگیها بر روابط زناشویی و حتی کلامی زن تأثیر میگذارد و میتواند منجر به سردی ارتباط او با همسرش شود. در نتیجه، تفاهم زن و مرد به تخاصم مبدل میگردد و حتی میتواند منجر به جدایی شود. بروز روحیهی مدیریتی در برخورد با همسر: گاهی زنان شاغل، روحیهی منعطف و مهربان خود را از دست میدهند و روحیهی مدیریتی پیدا میکنند که این مسئله نیز بر روابط آنها با همسر تأثیرگذار است.
استقلال مالی و احساس عدم وابستگی: گاهی استقلال مالی و عدم وابستگی اقتصادی زن سبب تغییر روابطش با مرد میشود. به بیان دیگر، رفتار استقلالطلبانهی زن، اقتدار و مدیریت مرد را خدشهدار میکند و این مسئله موجب بروز اختلاف در خانواده میشود.
کمرنگ شدن حضور زن در خانه: اشتغال زن سبب میشود تا زمان حضورش در کانون خانواده کاهش یابد و این مهم، علاوه بر تأثیر بر روابط او با همسر، فرزندان را نیز متأثر میسازد.
انتقال خستگی ناشی از کار به خانه و عدم آمادگی جسمانی و روانی برای برآوردن نیازهای روانی و عاطفی اعضای خانواده یکی دیگر از عوارض این حضور کمرنگ است.
ارضای نیازهای کلامی و عاطفی زن در محیط کار: برخی از بانوان شاغل در محیط کار آن قدر با همکاران و مراجعان ارتباط کلامی دارند که ممکن است در منزل نیاز و انگیزهای برای برقراری رابطهی کلامی با اعضای خانواده نداشته باشند. این مسئله میتواند به شکل مشکلات عاطفی و رفتاری و دوستیهای افراطی و ناسالم در فرزندان بروز کند. در مورد همسر نیز ممکن است این موضوع موجب بدخلقی و برقراری روابط عاطفی و کلامی ناسالم با زنان دیگر شود.
گاهی استقلال مالی و عدم وابستگی اقتصادی زن سبب تغییر روابطش با مرد میشود. به بیان دیگر، رفتار استقلالطلبانهی زن، اقتدار و مدیریت مرد را خدشهدار میکند و این مسئله موجب بروز اختلاف در خانواده میشود.
کاهش ارتباط با بستگان و دوستان: خانوادههای شاغل، در مقایسه با خانوادههای سنتی، وقت کمتری برای حضور در خانواده و اقوام دارند. از این رو، به نوعی منزوی میشوند و حمایت عاطفی و روانی و حتی مالی اطرافیان را از دست میدهند.
غلبهی ارتباطات کاری بر ارتباطات خانوادگی: گاهی ارتباطات دوستانه و روابط عاطفی در محیط کار و میان همکاران از روابط و تعاملات خانوادگی پیشی میگیرد؛ به گونهای که همان مدت زمان کوتاه حضور در خانواده نیز حضوری سرد است و این به روابط خانوادگی بیش از پیش آسیب میزند.
منابع: 1. گیدنز، 1373، ص 196.
2. بیانات حضرت آیتالله خامنهای در سومین نشست اندیشههای راهبردی.
3. همان.
4. همان.
منبع:سایت برهان [ یادداشت ثابت - شنبه 92/9/17 ] [ 6:1 عصر ] [ مجتبی پورامیرمبارکی ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |